سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و از نوف بکالى روایت است که شبى امیر المؤمنین ( ع ) را دیدم از بستر خود برون آمده نگاهى به ستارگان انداخت و فرمود : نوف خفته‏اى یا دیده‏ات باز است ؟ گفتم دیده‏ام باز است . فرمود : ] نوف خوشا آنان که دل از این جهان گسستند و بدان جهان بستند . آنان مردمى‏اند که زمین را گستردنى خود گرفته‏اند و خاک آن را بستر . و آب آن را طیب . قرآن را به جانشان بسته دارند و دعا را ورد زبان . چون مسیح دنیا را از خود دور ساخته‏اند و نگاهى بدان نینداخته . نوف داود ( ع ) در چنین ساعت از شب برون شد و گفت این ساعتى است که بنده‏اى در آن دعا نکند جز که از او پذیرفته شود ، مگر آن که باج ستاند ، یا گزارش کار مردمان را به حاکم رساند ، یا خدمتگزار داروغه باشد ، یا عرطبه طنبور نوازد ، یا دارنده کوبه باشد و آن طبل است . [ و گفته‏اند عرطبه ، طبل است و کوبه ، طنبور . ] [نهج البلاغه]
راهیان حرم
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» گفت وگو با خدا

در رویاهایم دیدم که با خدا گفت و گو می کنم

خدا پرسید : پس تو میخواهی با من گفت و گو کنی ؟

من در پاسخش گفتم : اگر وقت دارید .

خدا خندید :

وقت من بی نهایت است…………

در ذهنت چیست که می خواهی از من بپرسی؟

پرسیدم : چه چیز بشر شما را سخت متعجب می سازد؟

خدا پاسخ داد :کودکی شان.

اینکه آنها از کودکی شان خسته می شوند. عجله دارند که بزرگ شوند.

و بعد دوباره پس از مدت ها آرزو می کنند که کودک باشند.

………..اینکه آنها سلامتی خود را از دست می دهند تا پول بدست آورند

و بعد پولشان را از دست می دهند تا دوباره سلامتی خود را بدست آورند.

اینکه با اضطراب به آینده می نگرند و حال را فراموش می کنند

و بنابر این نه در حال زندگی می کنند و نه در آینده.

اینکه آنها به گونه ای زندگی می کنند که گویی هرگز نمی میرند

و به گونه ای می میرند که گوِِِیی هرگز زندگی نکرده اند.

دست های خداوند دستانم را گرفت برای مدتی سکوت کردیم

و من دوباره پرسیدم:

به عنوان یک پدرمی خواهی کدام درس های زندگی را فرزندانت بیاموزند؟

او گفت : بیا موزند که آنها نمی توانند کسی را وادارکنند که عاشقشان باشد.

همه ی کاری که آنها می توانند بکنند اینست که اجازه دهند که خودشان دوست داشته باشند.

بیاموزند که درست نیست خودشان را با دیگران مقایسه کنند.

بیاموزند که فقط چند ثانیه طول می کشد تا زخم های عمِیقی در قلب آنها که دوستشان داریم ایجاد کنِیم

اما سال ها طول می کشد که آن زخم ها را التیام بخشیم

بیاموزند ثروتمند کسی نیست که بیشترین ها را دارد

کسی است که به کمترین ها نیاز دارد.

بیاموزند که آدم هایی هستند که آنها را دوست دارند

فقط نمی دانند جگونه احساساتشان را نشان دهند .

بیاموزند دو نفر می توانند با هم به یک نقطه نگاه کنند وآن را متفاوت ببینند.

بیاموزند که فقط کافی نیست فقط آنها دیگران را ببخشند

بلکه آنها باید خود را نیز ببخشند.

من با خضوع گفتم :

از شما به خاطر این گفت و گو متشکرم.

آیا چیز دیگری هست که دوست دارید فرزندانتان بدانند؟

خداوند لبخند زد و گفت :

فقط اینکه بدانند من اینجا هستم.

همیشه.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » جعفر براتی ( یکشنبه 84/11/30 :: ساعت 2:38 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

اسرار نامهای حضرت فاطمه (س)
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 3
>> بازدید دیروز: 0
>> مجموع بازدیدها: 11025
» درباره من

راهیان حرم
جعفر براتی
سرمایه محبت زهراست دین من من دین خویش را به دو دنیا نمی دهم گر مهر وماه را به دو دستم نهد قضا یک ذره از محبت زهرا نمی دهم امروز بضم روضه زهراست بهشت ما این نقد را به نسیه فردا نمی دهم

» آرشیو مطالب
تابستان 1386
پاییز 1385
زمستان 1384

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
زینب
احسان

» صفحات اختصاصی

» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب