سابقه تاریخی نجفآباد
دکتر نعمتالله ایزدی
رئیس انجمن دوستداران میراث فرهنگی نجف آباد
شهر نجفاباد منتسب به مولا علیابنابیطالب بوده و بنا بر روایت و اقوالی گوناگون در زمان صدارت شیخ بهائی و به توصیه شاه عباس هدایایی جهت مرمت و بازسازی صحن و بقعه و بارگاه حضرت مولا و کمک به مستمندان ان دیار راهی نجف اشرف بود.در منزلگاه اول چون کاروان جهت استراحت اطراق نموده،در موقع بارگیری و حرکت مجدد اشتران از محل خود حرکتی نکرده و جنب و جوشی نشان نداده و این امر به نظر کاروانیان این چنین تلقی شد که شاید مولا صلاح نمیداند که بارگاه ملکوتی حضرتش با اموال مجهول شاهی زینت شود.بدین منظور با پرسش از وزیر اعظم این نظر محقق شد که با این پول و جواهرات،کوشکی در این محل احداث شود و نجفابادش گویند و بدینسان نجفاباد بر صحنه جفرافیا جای گرفت و چنین شد و محل اطراق اشتران را قدمگاه نامیدند و صحن و بارگاهی و رواقی بنا نهاده،این محل مامن و زیارتگاه مشتاقان و مریدان و مخلصان مولا قرار گرفت و این جایگاه در محل فعلی ساختمان شهرداری نجفاباد است که هنوز ارادتمندان به قدمتگاه بر نردههای شهرداری بند به ناز گره زده و حاجت میخواهند.
این قصبه را جهانگرد المانی (هانریش بروکش) در سفرنامه خود به نام (سیری در دربار سلطان صاحب قران) مرقوم داشته چنین تعریف مینماید که نجفاباد را شهری کوچک و نظیف و مهندسی دیدم که دارای خیابانهای طویل و درختان کهن چنار و زیارتگاهی زیبا که قدمتگاهش گفتهاند دارای صحن و رواق و درگاه و ضریحی که مامن زائرین بوده در داخل رواق سنگ سیاه بزرگی بر دیوار نصب بوده که جای پائی در ان تراشیده شده و مورد احترام مردم بوده است.
اما از دیدگاه بعضی از صاحبنظران که دنبال سرنخی بوده و قصد داشتند که این تاریخ را از زمان شیخ بهائی و شاه عباس فراتر برده موفق بوده و باید بگویم که سالیان دراز پیش از اطراق کاروان شاهی در محل فوق برادرانی چون صندل و مندل و کندل و کباد (قباد) و خواهری بنام خارو در این محل سکنی داشته و مذهب زرتشت را پیرو کرده بوده و وجود خانههای گبری و خرفخانه و اتشکده وجود زرتشتیان را در این محل ثابت مینماید
در سرشماری سال 1330 حدود 1930 زرتشتی در نجفاباد و حومه سرشماری شده و یکی از برادران فوقالذکر به نام صندل قناتی را در محوطه نجفاباد حفر نموده و آب آن را به نجفاباد هدایت کرده که هنوز در اسناد و نوشتههای دولتی به نام خود او صندل ثبت شده و خواهر او هم رشته قناتی را ایجاد نموده که چون به سطح زمین وارد میشده به جوی خارون مهروف شده و هنوز باقی است که موید وجود قصبه در این محل قبل از نجفاباد فعلی بوده و این زرتشتیان با ظهور اسلام عدهای مسلمان شده و اعقاب انها با فامیلهای مختلف در نجفاباد زندگی میکنند و عدهای کوچ کرده و به نقاط مختلف رفتهاند.اما راجع به جمعیت و توسعه نجفاباد باید گفت که این شهر دارای مردمی خوشسلیقه با ذوق هنری مخصوص است.
خونگرم و مهماننواز و ارام دارای جمعیتی معادل 260000 نفر از نظر وسعت اولین شهر استان اصفهان و از نظر جمعیت دومین شهر محسوب میگردد.دارای شهرکهای متعدد مانند ویلاشهر،امیراباد،یزدانشهر،فیروزاباد،شیخاباد و صالح اباد است.از نظر شهر سازی و معماری شهری است با تفکر شهر سازی سنتی شیخ بهائی،دارای خیابانهای مرتب و کوچههای منظم و موازی است و دارای حرف قدیمی و سنتی چون:
چاقوسازی،قیچیسازی،نمدمالی،سبدبافی،کلاهمالی،خورجینبافی و از همه مهمتر قالیبافی است.(لازم به ذکر است که چاقوی ساخت استاد علی نجفابادی زینتبخش غرفه صنایع دستب موزه لورژور فرانسه است.)
اهالی این شهر با وجود درامد کم و عدم بضاعت،قانع ولی با بازوی توانا و همت خود اثاری چون مساجد و حمام،اسیای ابی و کاروانسرای و برج و باروهای متعدد و عصارخانههای چندی احداث نموده که بعضی از انها میراثی منحصر به فرد بوده و اثار باقیمانده عبارتند از:چند حمام،پنج عصارخانه،کاروانسرا و مسجد و حسینیه و اثار دیگری چون مسجد جامع جوزدان،قلعه سنگی،چاله سیاه و کاروانسرای حسنیجه و مجموعه نفیس قمشلو و حیات وحش زیبای ان که در وقت مناسب به بررسی و نگرشی بر صفحه و پرده گسترده خواهیم پرداخت باید گفت که در چند سال اخیر با کمک دوستان انجمنی به نام انجمن دوستداران میراث فرهنگی در نجفاباد تشکیل و به ثبت رسانیده شده است که در شناساندن و ثبت این اثار نقش بسیار مهمی ایفا نموده است.
تاریخچه نجف آباد:
شهرستان نجفآباد در غرب شهر زیبای اصفهان در 45 درجه و 36 دقیقه طول شرقی و 31 درجه و 5 دقیقه عرض شمالی با ارتفاع 1650 متر از سطح دریا واقع شده است. این شهر چهار قرن پیش یعنی میان سالهای 1010-1022 هجری قمری همزمان با حاکمیت شاه عباس اول صفوی و به همت دانشمند بزرگ مرحوم شیخ بهایی (ره) بنا گردیده است. شهر بر اساس اسلوب خاص مهندسی و معماری دوره صفویه بنا گردیده است
درخصوص بنای آن روایات گوناگون ذکر شده است .بنا بر عقیده علما در زمان سلاطین صفوی در حدود سال 1022 هجری قمری از طرف شاه عباس اول مقداری جواهر و پول نقد برای حضرت علی(ع) اختصاص داده و تصمیم گرفته شد که وجوه مزبور به نجف ارسال شود. در این موقع مرحوم شیخ بهایی (ره) از این قضیه آگاه شد و دریافت که خروج ذخایر به خلاف مصالح ایران است و برای جلوگیری از ارسال وجوه تدبیری اندیشید. به حضور شاهعباس کبیر رسید و گفت دیشب در خواب حضرت علی (ع)را زیارت کردم، به من فرمودند که نجفاشرف را به جواهرات شما حاجتی نیست. جواهرات را صرف ساختمان شهری در نزدیکی اصفهان به نام نجفآباد کنید شاه را سخن شیخ بهایی مقبول افتاد و با نظارت شیخ بهایی شهر نجفآباد ساخته شد.
این شهر که برروی شاهراه اصفهان به مناطق غربی و شمال غربی و جنوب کشور قرار دارد، از این جهت نقش اقتصادی و ارتباطی ویژهای را به عهده گرفته و تا چند دهة پیش قصبهای بیش نبود. در سال 1337 هجری شمسی طبق تصمیم وزارت کشور به صورت شهر درآمد و در آن فرمانداری ایجاد گردید. است.از مهمترین صنایع این شهر بایستی به فرش دست بافت اشاره نمودکه از شهرتی خاص در دنیا برخوردار است.
مردم این شهر به علم دوستی وعالمپروری شهره هستند این شهر موطن متفکران واندیشمندان بسیاری است که در این شهررشد کرده و در آسمان ادب و علم و هنر ایران زمین درخشیده اند. نقش علما ومردم این شهر در به ثمر رسیدن انقلاب وحفظ وحراست از ارزشهای اسلامی به خصوص طی هشت سال دفاع مقدس بر همگان روشن وواضح است.
(نَجَفآباد یکی از شهرهای استان اصفهان در مرکز ایران است. )
پیشینه
این شهر که در زمان شاه عباس صفوی در 30 کیلومتری غرب شهر اصفهان تاسیس شده است دارای پیشینه فرهنگی و علمی بسیار غنی و درخشانی است. اقتصاد این شهر بر پایه کشاورزی ، تجاری و دامداری بوده است لکن امروزه با تاسیس شهرک های صنعتی متعدد در حاشیه شهر تبدیل به اقتصاد صنعتی شده است با اینکه هنوز ماهیت تجاری خود را از دست نداده است. بازار نجف آباد با رونقی که دارد ساکنین دوردست استانهای اصفهان و چهارمحال و بختیاری را به سوی خود جذب کرده است. مردم خونگرم و کاسبان با انصاف مشتریان و روستاییان و حتی ساکنین شهرکرد که مرکز استان چهار محال و بختیاری است به سمت خود می کشد و هر روز بر رونق این شهر افزوده می شود. مراکز علمی و آموزشی فراوان این شهر باعث شده تا تبدیل به مرکز تولید نخبگان کشوری گردد. مراکز دانشگاهی معتبر، حوزه علمیه پر رونق و حضور محصلین و فارغ التحصیلان نجف آبادی در راس لیست های پذیرفته شدگان در مراکز آموزشی و تحقیقاتی نشان از فرهنگ علم و هنرپروری نجف آباد است
در رویاهایم دیدم که با خدا گفت و گو می کنم
خدا پرسید : پس تو میخواهی با من گفت و گو کنی ؟
من در پاسخش گفتم : اگر وقت دارید .
خدا خندید :
وقت من بی نهایت است…………
در ذهنت چیست که می خواهی از من بپرسی؟
پرسیدم : چه چیز بشر شما را سخت متعجب می سازد؟
خدا پاسخ داد :کودکی شان.
اینکه آنها از کودکی شان خسته می شوند. عجله دارند که بزرگ شوند.
و بعد دوباره پس از مدت ها آرزو می کنند که کودک باشند.
………..اینکه آنها سلامتی خود را از دست می دهند تا پول بدست آورند
و بعد پولشان را از دست می دهند تا دوباره سلامتی خود را بدست آورند.
اینکه با اضطراب به آینده می نگرند و حال را فراموش می کنند
و بنابر این نه در حال زندگی می کنند و نه در آینده.
اینکه آنها به گونه ای زندگی می کنند که گویی هرگز نمی میرند
و به گونه ای می میرند که گوِِِیی هرگز زندگی نکرده اند.
دست های خداوند دستانم را گرفت برای مدتی سکوت کردیم
و من دوباره پرسیدم:
به عنوان یک پدرمی خواهی کدام درس های زندگی را فرزندانت بیاموزند؟
او گفت : بیا موزند که آنها نمی توانند کسی را وادارکنند که عاشقشان باشد.
همه ی کاری که آنها می توانند بکنند اینست که اجازه دهند که خودشان دوست داشته باشند.
بیاموزند که درست نیست خودشان را با دیگران مقایسه کنند.
بیاموزند که فقط چند ثانیه طول می کشد تا زخم های عمِیقی در قلب آنها که دوستشان داریم ایجاد کنِیم
اما سال ها طول می کشد که آن زخم ها را التیام بخشیم
بیاموزند ثروتمند کسی نیست که بیشترین ها را دارد
کسی است که به کمترین ها نیاز دارد.
بیاموزند که آدم هایی هستند که آنها را دوست دارند
فقط نمی دانند جگونه احساساتشان را نشان دهند .
بیاموزند دو نفر می توانند با هم به یک نقطه نگاه کنند وآن را متفاوت ببینند.
بیاموزند که فقط کافی نیست فقط آنها دیگران را ببخشند
بلکه آنها باید خود را نیز ببخشند.
من با خضوع گفتم :
از شما به خاطر این گفت و گو متشکرم.
آیا چیز دیگری هست که دوست دارید فرزندانتان بدانند؟
خداوند لبخند زد و گفت :
فقط اینکه بدانند من اینجا هستم.
همیشه.
به جرات می توان چنین ادعا نمود یکی از سفرهایی که هر فرد مسلمان در دوران عمرش آرزو دارد خداوند متعال قسمت و روزی او نماید و حداقل یک مرتبه به این سفر دعوت گردد . انجام فرضیه « حج تمتع » می باشد . سفری روحانی و معنوی که علاوه بر انجام و اطاعت امر واجبی از ناحیه پروردگار متعال به زایر خانه خدا این توفیق نصیب می گردد .
تا از نزدیک با سرزمین وحی ، انس و الفتی پیدا نماید و از برکات حضور در حرمین شریفین بهره مند گردد . همچنین از سرچشمه زلال و مطهر سرزمینی که پیامبر اکرم ( ص ) و ائمه اطهار علیهم السلام و اصحاب بزرگوارشان در آن زندگی کرده اند بهره و توشه ها برگیرد .
به واقع در ایام مراسم حج هر سال امیر الحاج واقعی و حقیقی امام زمان علیه السلام که بدون شک در این کنگره عظیم شرکت فرموده و به انجام این فریضه الهی همراه با سایر زایرین و در بین آنها مشغول می گردند .
مسلما هر زائری که توفیق این سفر الهی نصیب او می شود از درگاه خداوند طلب می نماید تا با زیارت مقبول و سعی مشکور به وطن باز گردد .
امام باقر علیه السلام می فرماید :
تَمام‘ الحَج لِقاء‘ الاِمامِ
حج کامل و تمام ، زیارتی است که در آن شخص زائر خدمت مولا و امام خویش رسیده و از لقاء ایشان متنعم گردد . در زمان حال که دوران غیبت کبرای امام زمان علیه السلام را سپری می نمائیم و از وجود آن حضرت همچون خورشید در پس ابر بهره مند می گردیم ، یکی از آرزوهایی که اکثر زائرین خانه خدا در حین سفر حج دارند ، توفیق دیدار و رسیدن خدمت آن یوسف گمگشته و سفر رفته مهدی زهرا می باشد ، که جهت رسیدن به این سعادت عظمی افرادی چندین سفر و در جریان تشرف علی بن ابراهیم مهزیار تا بیسـت سفر را شنیده و خوانده ایم .
صبح چهارشنبه دهم اسفند ماه یکهزار و سیصد و هفتاد و سه هجری شمسی ، مطابق با بیست و نهم شهر الصیام سال یکهزار و چهارصد و پانزده هجری قمری ، در آخرین فرصت چند روزه ای که جهت مشخص شدن وضعیت زائرین عمره ( که در سال یکهزار و سیصد و شصت و سه هجری ثبت نام نموده بودند ) اعلام شده بود و در ساختمان سازمان حج و زیارت مشهد مقدس مقدس در میان خیل مشتاقان این سفر قدم می زدم .
عده ای جهت خرید و انتقال فیش دیگران به نام خود تلاش می نمودند و عده ای جهت فروش آن البته به قیمت بالاتر ، عده ای نیز مرددد که آیا خود مشرف شوند و یا فیش را فروخته و آن را منتقل نمایند ؟
به ساختمان تحتانی و زیرزمین سازمان مراجعه نمودم ، در پشت پنجره روی میز به مجموعه ای از کتابهای احکام ، ادعیه ، زیارات ، راهنمای مصور حجاج ، آشنایی با آثار اسلامی مکه و مدینه برخورد نمودم که شاید حدود بیست تا سی انواع بود و مجموعا راهنمایی جهت زائرینی که قصد دارند به این سفر مشرف گردند و بعضا تعدادی از این کتابها توسط مسئولین کاروانها بین حجاج توزیع می گردد .
شب هنگام چند ساعت پس از افطار ، زمانی که دنبال فرزند مهدی می رفتم تا او را از جلسه قرائت قرآن مدرسه شان به منزل بازگردانم فکری به ذهنم رسید که آن را لطف و توفیق الهی و عنایت آقا امام زمان علیه السلام می دانم در خاطرم چنین خطور نمود . در بین این همه کتاب با عناونی مختلف یک صبح در سازمان حج و زیارت دیده بودم جای یک کتاب خالی است همانطور که مراجع شریف و بزرگوار در رساله های عملیه و یا استفتائات خود ، زائر خانه خدا را با احکام و مسائل فقهی این سفر آگاه می نمایند . و عده ای از فضلا ، بزرگان و مورخین ارجمند او را با آداب زیارت ، ادعیه های مخصوص اماکن مقدسه و آثار اسلامی مکه و مدینه آشنا می سازند .
چه خوب بود مجموعه ای نیز فراهم می شد تا در آن به سرگذشت و شرح حال کسانی که تنها در سرزمین مکه و مدینه چه در ایام این سفر الهی تمتع و عمره مفرده و چه در ایام دیگر سال خدمت امام زمان علیه السلام رسیده اند اشاره می شد تا زائر خانه خدا ضمن آشنائی با سرگذشت این افراد به این نکته ظریف توجه نماید : که
یک چشم زدن غافل از آن ماه نباشد شاید که نگاهی کند آگاه نباشد